Archive for دسامبر 2009

هر ایرانی یک جاسوس

دسامبر 31, 2009

سایت نسبتا نا محترم رجا نیوز اخیرا در راستای سیاست هر ایرانی یک جاسوس و با توجه به ضعف مفرط سیستم های اطلاعاتی کشور و صد البته شادی دل دوستانی که به دلیل حجم بالای خشونت مورد استفاده دولت در روز عاشورا دچار افسردگی شده اند، اقدام به چاپ عکس تعدادی از معترضین در این روز کرده است و از مردم خواسته تا اینان را شناسایی کنند. اینجانب هم با توجه به وظیفه ملی و میهنی خود جهت کمک به این دوستان تعدادی از این عکس ها را اینجا می گذرام. البته شما لازم نیست خودتان را برای شناسایی خسته کنید. شما فقط بخندید.

آخرین اخبار در مورد خانم مهین فهیمی و امید منتظری

دسامبر 28, 2009

طبق تماس با خانواده خانم مهین فهیمی، بازداشت ایشان و فرزندش امید منتظری توسط مامورین وزارت اطلاعات تایید شد. طبق همین مرجع ایشان ساعت 15 امروز با خانواده تماس گرفته و اعلام کردند که هر دو در سلامت هستند و در زندان اوین به سر می برند.  وکیل مدافع خانم فهیمی پیگیر پرونده آنهاست که هم اکنون در شعبه 3 دادگاه انقلاب در دست بررسی است.

نه کسی قانع شد نه …

دسامبر 14, 2009

چند روزه باز دلم گرفته. یعنی فکر می کنم همه دلشون گرفته باشه. از وقتی خبر پاره کردن عکس خمینی رو تو تلویزیون دیدم و بعدش اون همه حجم تبلیغات پشتش رو تقریبا همه مطمئنند که امروز و فرداست که حداقل موسوی رو بگیرند. همه میدونیم که این بحثها بهانست مثل کارنوال شادی عصر عاشورا. کسی یادش نرفته. فقط بعضیا خودشون رو زدند به اون راه. همونهایی که خاتمی 12 سال پیش بخشیدشون که مهرورزی یادشون بده الان دارند با خودش مهرورزی می کنند!!

اتفاقهای چند روز پیش رو، با خودم مرور می کنم. از 16 آذر. واسه ما که ایران نیستیم این برنامه ها احساس مخلوطی از شادی و غرور و ترس و ابهام داره. وقتی تند و تند وب سایتها رو چک می کنی منتظری عکسی ویدئویی چیزی بیاد رو وب تا ببینی دنیا دست کیه. آخر روز هم خوشحال می خوای بری خونه که با این خبر رو وب سایت فارس نیوز مواجه می شی «مجید توکلی از لیدرهای اعتشاشگران! در حالی که با لباس زنانه در حال فرار بود توسط مامورین شناسایی و دستگیر شد». خندت می گیره. عاقل اندر سفیه نگاشون می کنی بعد میری سراغ خبرای دیگه.

فردای 16 آذر روز دیگه ایه. نوبت ما خارج نشیناست که یه خرده فعال شیم و از انفعال دیروز خارج شیم. البته سیستم تبلیغاتی دولت هم حسابی به کار افتاده. چند تا عکس از مجید توکلی با حجاب کامل گذاشتند تو اینترنت و دارند روش مانور میدند. سیستم ضد تبلیعاتی ما هم به کار میوفته و بحث و نظر و بالا و پایین تا مسیح علینژاد پیشنهاد گذاشتن حجاب توسط مردها میده و در عرض شاید چند ساعت اینترنت پر میشه از عکس آقایون با حجاب طوری که دیگه سخته حتی خبر سایت فارس نیوز رو تو گوگل پیدا کنی. تمام شد به همین سادگی هر چی رشته کرده بودند به فنا رفت. یه پیروزی دیگه!

ولی نه! اونها بیشتر واسمون خواب دیدند. تو گیر و دار 16 آذر و اونهمه درگیری و بیا و برو فیلمبردار صدا و سیما یک عکس پاره از خمینی روی زمین پیدا کرده (اگه خوشبینانه نگاه کنیم و نگیم که خودش عکس رو پاره کرده)  و اونرو تو تلویزیون نشون میدن. البته تا اینجا کسی ندیده که عکس اصلا توسط کسی پاره شده باشه. وقتی عکس رو دستت میگیری میری تو جمعیت ممکنه از دستت بیفته و ناخواسته زیر پای جمعیت پاره بشه. بعد یک فیلم دیگری نشون داده میشه که من خودم یک هفته قبل از 16 آذر در اینترنت دیدم که حداکثر دونفر عکس  خمینی و خامنه ای را پاره میکنند و آتش می کشند. و مشخصا این فیلم در جمع اعتراض کننده ها نبوده. کما اینکه از این کارها بارها و بارها توسط تلویزیون سازمان مجاهدین انجام شده بود و کسی هم اعتراض نکرده بود.

تو این مدت که صدا و سیما و بقیه سیستم تبلیغاتی دولت دارند سناریوی جدیدشون رو برامون آماده می کنند اما، ما در گیر بحث دیگه ای هستیم. یک سری از دوستان موضع سر سختانه ای علیه کمپین حمایت از مجید توکلی (و البته مخالفت با حجاب اجباری) دارند و ما به عنوان مدافعین وظیفه خودمون می دونیم که قانعشون کنیم که این کمپین ضرر که نداشته هیچ خیلی هم سود داشته واسه جنبش ولی دوستان معتقدند که ما انرژی مون رو نباید سر این مسائل کوچیک و احیانا مبتذل تلف کنیم و باید به مسائل مهمتری بپردازیم.

به همین ترتیب دو روز انرژیمون صرف قانع کردن همدیگه رو چیزی که اصلا نیازی نبود همه قانع بشند تلف شد و یادمون رفت که این قضیه عکس خمینی چقدر میتونه مهم باشه. یادمون رفت چیزی که گذشته دیگه گذشته و باید آماده و هوشیار باشیم واسه اون چیزی که داره میاد. یادمون رفت که وقتی داری واسه برداشتن یک دیکتاتور مبارزه می کنی هر لحظه باید منتظر یک اتفاق جدید و غیر منتظره باشیم و یادمون رفت واسه هر کاری لزوما نباید همه مثل ما فکر کنند.

به بهانه ماجرای مجید توکلی

دسامبر 9, 2009

برام خیلی جالب بود وقتی عکس العمل مردم رو در مقابل پرونده سازی علیه مجید توکلی دیدم. اول اینکه مگه زن بودن حقارته که لباس زنونه پوشیدن حقارت باشه؟ دوم اینکه شما کدوم حرفتون راست بوده که حالا این دومیش باشه؟ سوم: ما که خودمون دیدیم شما چطوری دستگیرش کردین. حالا بردینش چادر و مقنعه سرش کردین که مثلا خیر سرتون خارش کنین؟ نه عزیز این تف سر بالای شما بد جوری بر میگرده تو سرتون. زنان ایران به خاطر همه تحقیرهای شما الان شدن سردمدارای جنبش سبز آزادی خواهی ایران. بیشتر تحقیر کن تا عصبانی تر بشن. جنبش دانشجویی هم که بخش بزرگی از مردم شهرستانها اطلاعات سیاسی شون رو به واسطه اونها بالا میبرند با این پرونده سازی ها… چی بگم دیگه خودت میدونی بهتر از من.

ضمنا با توجه به اینکه عکس های مجید توکلی رو با عکس بنی صدر مقایسه کردن و البته عکس بنی صدر رو هم با روسری تو همه سایت ها گذاشتند من هم اینجا یک عکس دیگه از بنی صدر میذارم تا خودتون قضاوت کنید.